سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خوش آمدید

 

با اجازه همه بزرگترهای مجلس،ما در طول چند سالیکه مدرسه میرفتیم و درس می خواندیم دبیرهای نازنینی داشتیم که نمی گذاشتند حتی یک شب را راحت بگذرانیم و هر روز شکنجه های روحی و روانی به نام مشق شب یا تکلیف بر دوش ما میگذاشتند.از شما چه پنهان که از تکلیف فراری بودیم و اصلا با آن میانه خوبی نداشتیم.آن زمان ها فکر میکردیم که همه مردم مثل ما هستند،یعنی از تکلیف دل خوشی ندارند.این قضیه گذشت و ازروزهای درس و مدرسه فاصله گرفتیم و به زمان حال رسیدیم.می گویند گردش روزگار شرایط زندگی را دگرگون می کند.درست مانند ارزش تومان که روزی برای خود برو و بیایی داشت و امروز درگوشه ای نشسته و درتنهایی اوج گرفتن دلار و سکه را نگاه می کند.از قضا در روزگار فعلی گویا بر عکس زمان ما همه مشتاق تکلیف شده اند.هرچقدر ما.........

**>**>

فراری بودیم ازدرس و مشق،عده ای پیدا شده اند که با تمام وجود دنبال تکلیف می روند،مخصوصا اینکه در آن تکلیف سودی هم باشد!اصل قضیه این است که هر وقت زمان انتخابات می شود یک عده می آیند می گویند ما می خواهیم کاندیدا شویم و دلیلش هم احساس تکلیفمان است.با آنکه در طول تحصیل همه جور احساس را تجربه کرده بودیم غیر از احساس تکلیف و درست نمیدانیم چه نوع احساسی است اما همین که با تکلیف آمده معلوم است که ازآن احساس های بخصوص است؛احساس هایی که فقط از ما بهتران دچار می شوند و هر کس که آنرا پیدا می کند سریعا می خواهد برای گرفتن پست و مقامی خود را کاندیدا کند.از شما چه پنهان دیروز به پدر گفتم یه زنگ به عمه خانوم بزنه ببینه آیا او هم حس تکلیف کرده یا نه؟هر چی نباشه عمه رو ازبچگی میشناسم و شناخت اولین شرط انتخاب صحیح است.بماند که پدر واسه حرفه ما تره هم خورد نکرد.آخر اگه قرار باشه تو خانواده ما کسی برای پستی خودشونو نامزد کنه میگه که بخاطر توانایی هایی که در وجودش هست نامزد شده و هیچ وقت نیت اصلی خود را پشت الفاظ بی ربطی چون حس تکلیف پنهان نمی کنه.همه میدونن که ریاست با اینکه خیلی سخته ولی مزایای زیادی هم داره پس چرا اینهمه تعارف ؟؟؟؟!!! بگویید میخواهیم برای ریاست جمهوری نامزد شویم.احساس تکلیف را بگذارید برای جهاد در راه خدا ، آن هم وقتی بی نام و نشان باشد.

 


نوشته شده در یکشنبه 92/2/1ساعت 2:41 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت