سفارش تبلیغ
صبا ویژن


قدرت تفکر و تعمق مغز پیچیده انسان را در این تصویر مشاهده کنید :

البته اگر گیج نشدید ...



نوشته شده در جمعه 90/5/14ساعت 5:34 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

 

شعر طنز ماه رمضان

 

سحرگاهان به قصد روزه داری// شدم بیدار از خواب و خماری 

برایم سفره ای الوان گشودند// به آن هر لحظه چیزی را فزودند

برنج و مرغ و سوپ وآش رشته// سُس و استیک با نان برشته

خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم// کمی از این کمی از آن چشیدم

پس از آن ماست را کردم سرازیر// درون معده ام با اندکی سیر

و ختم حمله ام با یک دو آروغ// بشد اعلام بعداز خوردن دوغ

سپس یک چای دبش قند پهلو// به من دادند با یک دانه لیمو

خلاصه روزه را آغاز کردم// برای اهل خانه ناز کردم

برای اینکه یابم صبر و طاقت// نمود م صبح تا شب استراحت

دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا// کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا

به افطاری برایم شد فراهم// زدم تو رگ کمی از زولبیا هم

وسی روزی به این منوال طی شد// نفهمیدم که کی آمد و کی شد

به زحمت صبح خود را شام کردم// به خود سازی ولی اقدام کردم

به شعبان من به وزن شصت بودم// به ماه روزه ده کیلو فزودم

اگرچه رد شدم در این عبادت// به خود سازی ولیکن کردم عادت

خدایا ای خدای مهر و ناهید// بده توش و توانی را به« جاوید»

که گیرد سالیان سال روزه// اگرچه او شود از دم رفوزه

 


نوشته شده در جمعه 90/5/14ساعت 1:43 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

پیامک زد شبی لیلی به مجنون 
که هر وقت آمدی از خانه بیرون

بیاور مدرک تحصیلی ات را
گواهی نامه ی پی اچ دی ات را

پدر باید ببیند دکترایت
زمانه بد شده جانم فدایت

دعا کن ...

دعا کن مدرکت جعلی نباشد
زدانشگاه هاوایی نباشد

وگرنه وای بر احوالت ای مرد
که بابایم بگیرد حالت ای مرد

چو مجنون این پیامک خواند وارفت
به سوی دشت و صحرا کله پا رفت

اس ام اس زد ز آنجا سوی لیلی
که می خواهم تورا قد تریلی

دلم در دام عشقت بی قرار است
ولیکن مدرکم بی اعتبار است

شده از فاکسفورد این دکترا فاکس
مقصر است در این ماجرا فاکس
 
چه سنگین است بار این جدایی
امان از دست این مدرک گرایی


نوشته شده در جمعه 90/5/14ساعت 1:3 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است!
پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود!

جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد!
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا ...

می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد!

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است!
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.

جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است!
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد!

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد!

پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشه !!!


نوشته شده در جمعه 90/5/14ساعت 12:55 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند.

قیمت ساعت 30 هزار تومان بوده و هر کدام نفری 10 هزار تومن پرداخت میکنند

تا آن ساعت را خریداری کنند…

?بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت 25 هزار تومان بوده.

این 5 هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان

شاگرد 2 هزار تومان را برای خود بر میدارد

و 3 هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)

حال هر کدام از آنها نفری 9 هزار تومان پرداخت کرده اند . که 3*9 برابر 27 میشود

این مبلغ به علاوه آن 2 هزار تومان که پیش شاگرد است میشود 29 تومان

هزار تومان باقیمانده کجاست ؟

طراح سوال : دکتر حسابی

ادامه مطلب...

نوشته شده در سه شنبه 90/5/11ساعت 6:45 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

یک ایرانی مستقر در آمریکا کاخ سفید را به مزایده گذاشته است.

این خانه زیبا که توسط یک ایرانی به نام فِرد میلانی ساخته شده عمری کمتر از 7سال دارد. در طراحی خانه مذکور اکثر راهروها و اتاق‌های کاخ سفید در ابعادی کوچک‌تر طراحی و ساخته شده است. در خانه آقای میلانی اتاق رئیس‌جمهور آمریکا نیز با تمام مشخصات ظاهری‌اش وجود دارد که به خود او اختصاص دارد.

قیمت پیشنهادی این ایرانی آمریکایی‌تبار برای فروش این خانه 9.880.000 دلار است .

هنوز کاخ سفید که محل سکونت رئیسان جمهور ایالات متحده است به این کار واکنشی نشان نداده هرچند به نظر نمی‌رسد کپی‌برداری در نقشه یک ساختمان مورد اعتراض قرار گیرد مگر آنکه طراحان یا مالکان بناها با ثبت نقشه آن اثر به عنوان مالکیت معنوی ادعایی درباره آن مطرح کنند.


نوشته شده در سه شنبه 90/5/11ساعت 6:32 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

این تصادف تلفات جانی در بر نداشته و خانم راننده پژو نیز برای انجام معاینات پزشکی توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد.


یک خودروی پژو 206 به دلیل نقص فنی از مسیر ورودی دربند وارد مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد شده و پس از برخورد با بنای موزه ظروف، متوقف شد.

به گزارش میراث آریا، روز یک‏شنبه (9 مردادماه) خودروی پژو 206 به دلیل نقص فنی و قفل شدن ترمز از مسیر ورودی دربند پس از برخورد با گیت کنترل و عبور از آن، وارد مجموعه سعدآباد شده و پس از طی مسافتی مقابل مدخل ورودی موزه ظروف سلطنتی متوقف شد.

سرعت گرفتن اتومبیل در سراشیبی مسیر و ناتوانی راننده آن در کنترل خودرو، باعث به وجود آمدن این حادثه اعلام شده است.

بنابر این گزارش، این تصادف تلفات جانی در بر نداشته و خانم راننده پژو نیز برای انجام معاینات پزشکی توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد.

گفتنی است در این حادثه خسارتی متوجه بنای موزه ظروف نشده و هم‌اکنون کارشناسان میراث‏فرهنگی و مراجع قانونی در حال بررسی و پیگیری حادثه هستند.


نوشته شده در سه شنبه 90/5/11ساعت 5:5 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

 

نه مرادم ، نه مریدم ، نه پیامم، نه کلامم ،  نه سلامم ، نه علیکم ، نه سیاهم ، نه سپیدم ، نه چنانم که تو گویی،  نه چنینم که تو خوانی ، نه آنگونه که گفتند و شنیدی ، نه سمائم ،  نه زمینم ،  نه به زنجیر کسی بسته و برده دینم ،  نه سرابم ،  نه برای دل تنهایی تو جام شرابم ،  نه گرفتار و اسیرم ، نه حقیرم ، نه فرستاده پیرم ، نه بهر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم ، نه جهنم ، نه بهشتم ، چنین است سرشتم ، این سخن را من از امروز نه گفتم نه نوشتم ، بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم . که: حقیقت نه به رنگ است و نه بو ، نه به های است و نه هو، نه به این است و نه او ، نه بجام است و سبو ، گر به این نقطه رسیدی  بتو در پرده و سر بسته بگویم  تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را . آنچه گفتند و سرودند تو آنی،  تو خود جان جهانی ، گر نهانی و عیانی ، تو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی ، تو ندانی که خود آن نقطه عشقی ، تو اسرار نهانی ، همه جا تو،  نه یک جای ، نه یک پای ، همه ای با همه ای همهمه ای ، تو سکوتی ، تو خود باغ بهشتی ، تو بخود آمده از فلسفه چون و چرایی ، بتو سوگند که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی ، در همه افلاک بزرگی  ، نه که جزئی ، نه چون آب در اندام بسوئی ، خود اوئی ، بخودآی ، تا بدرخانه متروکه هرکس ننشینی و بجز روشنی شعشعه پرتو خود هیچ نبینی و گل وصل بچینی..........................بخودآ 


نوشته شده در سه شنبه 90/5/11ساعت 4:44 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

البته بعضی ها نوشته هاشون تو یک سنگ قبر جا نمیشن و نیاز به چند تا قبر داره تا این نوشته ها توش جا بشه:

بودنم را هیچ کس باور نداشت  *** هیچ کس کاری به کار من نداشت

بنویسید بعد مرگم روی سنگ  *** با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ

اوکه خوابیدست در این گور سرد*** بودنش را هیچ کس باور نکرد

 

 عزیزا در صف عشاق ناکام

بود ننگت چو از ما می رود نام

خوشا آندم که دیگر ما نباشیم

به کوی تو که شاید گیری آرام

 

 


نوشته شده در سه شنبه 90/5/11ساعت 3:51 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

 

لطفا عمیق بخونیدش و به اوضاعی که داریم فکر کنید.........

 

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یکریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد

((خواب خفتگان خفته را آشفته سازد))

بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را....

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 90/5/11ساعت 3:51 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت