سفارش تبلیغ
صبا ویژن


«مسعود ده‌نمکی» پیشنهاد «علی سرتیپی» برای بازی «آنجلینا جولی» در فیلم جدیدش را نپذیرفت.

به گزارش  فارس، در پی درج اخباری در رسانه‌ها مبنی بر مذاکرات «علی سرتیپی» با مدیر برنامه‌های «آنجلینا جولی» برای حضور در ایران و بازی در یکی از فیلم‌های سینمایی، خبرنگار سینمایی فارس مطلع شد از چندی پیش اسپانسرهایی برای تامین هزینه‌های این حضور اعلام تمایل کرده بودند. این در حالی است که سرتیپی خبر این مذاکرات را بدون نام بردن از فیلمی عنوان کرده بود.

بر اساس این گزارش، «علی سرتیپی» -تهیه‌کننده سینما - پیشنهاد این حضور را برای فیلم سینمایی «رسوایی» - که به تازگی به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مسعود ده‌نمکی پروانه ساخت دریافت کرده – با عوامل فیلم در میان گذاشت که ده‌نمکی با این حضور موافقت نکرد.

اما در این میان، نکته جالب توجه ذوق‌زدگی برخی سینماگران و اصحاب رسانه بود که با استقبال از این خبر، حضور «آنجلینا جولی» در ایران را افتخار دانسته و برخی هم حضور این بازیگر در برخی فیلم‌ها را قطعی اعلام کردند.

اما طی تماس خبرنگار سینمایی فارس با «مسعود ده‌نمکی»، وی ضمن تایید خبر ارائه شدن این پیشنهاد، گفت: در همان ابتدای امر به آقای سرتیپی عدم تمایل خودم را اعلام کردم تا به اسپانسرها منتقل کند.


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/28ساعت 3:21 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

دوقلوهای دختر به نام‌های بریل و کایری، 12 هفته زودتر از موعد، به دنیا آمده بودند و بنابراین به مراقبت‌های ویژه نیاز داشتند، آنها را در دستگاه‌های انکوباتور جدا گذاشتند. کایری خوب وزن می‌گرفت و شرایطش پایدار بود، ولی بریل، فقط 900 گرم وزن داشت، در تنفس مشکل داشت و دچار مشکل قلبی هم بود و انتظار نمی‌رفت، زنده بماند. پرستارش هر کاری از دستش برمی‌آمد برای بریل انجام داد، اما شرایطش فرقی نکرد. تا اینکه برخلاف قوانین بیمارستان، او آن دو را در یک انکوباتور قرار داد.

 


او دو نوزاد را قدری تنها گذاشت و رفت که بخوابد، در بازگشت او این صحنه زیبا را دید و سایر پرستاران و پزشکان را صدا زد تا آنها هم این صحنه را ببینند.کایری، دستش کوچکش را دور خواهرش گذاشته بود، انگار که می‌خواست او در آغوش بگیرد و از او محافظت کند. می‌خواهد تصادفی باشد یا نه، از زمانی که این دو در کنار هم قرار گرفتند، وضعیت تنفس بریل بهتر شد و شرایط قلبی‌اش پایدار شد.


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/28ساعت 3:5 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت .

همه خستگی روزش را بر سر قلک بیچاره خالی کرد . پولهای خرد را که هنوز با تکه های قلک قاطی بود در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد .

وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشید آقا ! یه کمربند می خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست ... .

- به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ، ...

پسرک چند لحظه به فکر فرو رفت .

- فرقی نداره . فقط ... ، فقط دردش کم باشه !


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/28ساعت 3:1 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

 

روزی مجنون از سجاده شخصی شخصی عبور می کرد.

مرد نماز راشکست وگفت:مردک! درحال رازو نیاز باخدا بودم تو جگونه این رشته را بریدی؟

مجنون لبخندی زد و گفت:عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم و تو عاشق خدایی و مرا دیدی!


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/28ساعت 2:56 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

 

به جون خودم من با این بنده خدا هیچ پدر کشتگی ندارم ولی باز به جون خودم هر کاری میکنم نمیتونم بیخیال این موارد بشم !! داشتم تو سایت ها میگشتم که دیدم باز منتقدان عزیز ایشون رو گرفتن به باد انتقاد ، فکر کنم این بنده خدا دیگه الآن بخاطر اینکه اینهمه انتقاد رو کنار بزنه و منتقدهای عزیز هم بیخیالش بشن حاضر باشه که تو یه برنامه این منتقدها رو دعوت کنه و اونا هم به نوبت و تک تک ، پاهاش رو فلک کنن تا دیگه از زیر ذره بین بسیار دقیق این منتقدها بیاد بیرون .

 منتقدهای عزیز دوباره گفتن که آخه این کارا اونم رو آنتن زنده چه معنی داره ؟

چی؟؟؟ کدوم کارا ؟ مگه خبر نداری ؟؟ پس بیا تا برات بگم .....

ایشون در برنامه جمع ما زمانی که مشغول آشپزی بودند اومده در ظرف غذا رو برداره ولی چون داغ بوده و دستگیره هم نداشته از آستینش بجای دستگیره استفاده کرده !!! حالا به چی این کار انتقاد کردن نمیدونم.خب آدم که نکشته بیچاره ، خیلی هم کار خوبی کرده ، چرا ؟ بنا به دلایل زیر :

آخه آدم چرا باید دستشو بخاطر یه دستگیره جلو هر کسی دراز بکنه !! آدم باید عزت نفس داشته باشه !!!

آخه وقتی آستین لباست کارتو راه میندازه چرا باید پول بیت المال رو همینجوری خرج کرد و دستگیره خرید ؟!!!


نوشته شده در سه شنبه 90/7/26ساعت 3:47 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |


 

دینگ دینگ ....اگه گفتین ایندفعه چی میخوام بگم ؟ مدیونید اگه فکرکنید که یکی از مسئولان ما بازم یه اظهار نظر جالب انگیزناک دیگه کرده باشه ....

ایشون معاون مدیر عامل گاز هستند که فرمودند : کشور ما در دنیا از لحاظ ذخایر گازی رتبه دوم را در اختیار داره !

( دست گلت درد نکنه ، چشم بسته غیب گفتی !!!؟‌ ) ایشون در ادامه گفتن که ولــــــــــــــــی سهم ما از صادرات فقط و فقط 1% است !!!‌

خدا وکیلی شما بگید حالا من چی بگم ؟!!! خب ما که تو زمستون خودمون گاز نداریم و هی را به را  گاز مردم رو قطع میکنید ، این چه کاریه ؟ چرا خودتونو زحمت میدین ؟ بیآیین اون یک درصد رو هم تو کشور خودمون توزیع کنید که حداقل مردم دومین کشور جهان از نظر ذخایر گازی ، بی گاز نباشن !


نوشته شده در سه شنبه 90/7/26ساعت 3:16 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |


ایشون رئیس محیط زیست هستند که در طی یک اظهار نظر جالب ( از همون اظهار نظرهایی که همه مسئولان گل ما انجام میدن و ما هم نمونه هایی رو جهت خالی نبودن عریضه خدمتتون عرض کردیم ) فرمودند کــــــــــــــه : مدیریت آلودگی هوای تهران را باد بر عهده دارد !!!

جــــــــــــــــان ؟ باد بر عهده دارند !!! پس شما چیکاره هستی اینجا ؟ آخ ببخشید یاد رفت شما فقط مسئول این هستی که هر چند وقت یکبار یه اظهار نظر جالب انگیزناکی بفرمائید !!! ( کلمه رو داشتی ؟ جالب انگیزناک )

ببین کاری میکنید که طبع شاعری شاسخینی ما هم گل کنه !

مرا پر باد و باران آفریدند                مرا پر سیل و طوفان آفریدند

سپس دیدند کامل نیست خلقت    گسل هم زیر پامان آفریدند

در همین راستا و بر طبق عادت همیشگی میریم سراغ چند پیشنهاد :

پیشنهاد شاسخینی 1 : آقا باد هم میشه و میتونه مدیر باشه ، البته از اون مدیرهای لایق ، پس هر کجا مدیر کم آوردین میتونید رو باد حساب ویژه ای باز کنید !

پیشنهاد شاسخینی 2 : آقا اصلا چرا خودمونو اینقدر اذیت کنیم ؟ بیآییم همه با هم یه وزارت راه اندازی کنیم با عنوان وزارت باد !! تا هم در مواقع اضطراری باد تولید کنه و هم بادهای سرگردان را  مدیریت کنه !!!!


نوشته شده در سه شنبه 90/7/26ساعت 3:9 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |


علی پروین مدیر فنی باشگاه پیروزی شده است ، این در حالیست که ایشون در سال 84 طی یک مصاحبه جنجالی گفته بودن که مدیر فنی در ایران یعنی کـــــــــــــشــــــــــک ! بعبارت دیگه و اگه واضح تر بخواهیم بگیم ایشون شدند همه کاره پیروزی تا حدی که به استیلی گفته تو فقط تیم رو تمرین بده بقیش با من ! از این موضوع میشه نتیجه گرفت که حضور علی دائی در این تیم کاملا منتفی شده چون : دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجد ! حالا اگه یه مربی قرار باشه بیآد اگه گزینه داخلی باشه باید یکی باشه که حرف شنوی کامل از پروین داشته باشه و اگه گزینه خارجی هم بیآد باید یه مربی درجه دو و یا درجه سه بیآد یکی مثل همون اشمیت که چند سال پیش اومد تو این تیم ، یادتون هست؟ اوشون بزرگترین کاری که انجام دادند ، آخ ببخشید بزرگترین هنرشون این بود که تو عروسی بهروز رهبری فر آنچنان حرکات موزون رو خوب انجام می دادند که همه انگشت حیرت به دهان برده بودند !!!

دیگه قضاوت با شما....


نوشته شده در سه شنبه 90/7/26ساعت 3:3 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |


روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .

علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :

در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.

جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.

سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟

مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.

سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.

آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟

مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .

سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .

آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟

و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟

اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟

بیماری فکری و روان نامش غفلت است.

و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.

پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.

بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.


نوشته شده در یکشنبه 90/7/24ساعت 2:8 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

 

آقا تکلیف ما رو با این پژوهشگرا روشن کنید این جوری آبمون تو یه جوب نمیره ها ...... داره دعوامون میشه ها ...

یه روز میگن هویج بخورین واسه بینایی خوبه ..... امروز اعلام کردن که هویج نخورین کور میشین ! جــــــــــــــــــان ؟ هویج .... کــــــــــوری ؟! مگه قراره هویج رو درسته بکنیم تو چشممون که کور شیم ؟ آخه یعنی چی ؟

یه روز اعلام میکنن نون و پنیر خوبه ..... امروز اعلام کردن که پنیر بده !!! حالا داستان چیه ، بیا تا برات بگم....

طرف باباش باغ گردو داره ، گردوهاش مونده رو دستش میگه اگه نون و پنیر خالی بخوری میمیری ولی اگه با گردو بخوری عمر نوح پیدا میکنی !!!! عجــــــــــــــــبــــــــــــا..........

راستی یه سوال ..... تا حالا کسی این پژوهشگرا رو دیده ؟ اصلا این پژوهشگرا کین؟ خدا خیرتون بده من که اینجا شمارمو گذاشتم لطف کنین اگه پژوهشگری سراغ دارین یا اگه پژوهشگری پیدا کردین شمارمو بهش بدین یه قرار بذاریم من اونارو ببینم خیلی دوست دارم ببینم چه شکلی اند !!!!!


نوشته شده در یکشنبه 90/7/24ساعت 1:57 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

   1   2   3   4      >

قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت