سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خوش آمدید

اینم کلیپ از یه سوتی در برنامه جمع ما با اجرای آزاده نامداری........

نمی دونم چرا هر چی بلا هست باید تو برنامه این بنده خدا بیافته!!!!!

یه بار میز چپه میشه.....یه بار آقای فراستی تو برنامه حسابی از خجالت ایشون در میآد......اینبار هم که اینطوری.....

http://www.faupload.com/upload/90/Mehr/16-20/s-jd.avi


نوشته شده در چهارشنبه 90/7/20ساعت 8:7 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

ایشون سردار حسین رحیمی رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران هستند که در یک اظهار نظر جدید اعلام کردن که :

تهران از لحاظ رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی قانونمندترین شهر در کشور است.

حالا این عکسی که میبینید یکی از میادین تهرانه که اسمشو میذاریم میدان چه کنم تهران!!!!!!

 

دیگه خودتون تصور کنین که با توجه به این اظهار نظر اوضاع در بقیه شهرها میتونه چطوری باشه !!!!!


نوشته شده در سه شنبه 90/7/19ساعت 5:32 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

چرا میگن طرف مثل بچه خوابش برده در حالیکه بچه ها هر دو ساعت یک بار از خواب بیدار می شن و گریه می کنن؟

چرا وقتی باطری کنترل تلویزیون تموم می شه دکمه های اونو محکمتر فشار میدیم؟

چرا برای انجام مجازات اعدام با تزریق آمپول سمی، از سرنگ استریل استفاده می کنن؟

چرا تارزان ریش و سیبیل نداره؟

چرا خلبان های کامیکازی از کلاه ایمنی استفاده می کردن؟

(توضیح: خلبانان ژاپنی در جنگ جهانی دوم، که هواپیمای خودشون رو به ناوهای آمریکایی می کوبیدن. یه چیزی تو مایه های حسین فهمیده ژاپنی!)

چطور ممکنه که انسان اول به فضا سفر کرد و بعدا به فکرش رسید که زیر چمدون چرخ بذاره؟

چرا مردم وقتی می خوان بپرسن ساعت چنده به مچ دستشون اشاره می کنن ولی وقتی می خوان بپرسن دستشویی کجاست به پشتشون اشاره نمی کنن؟!

چرا گوفی روی دو پا راه میره ولی پلوتو روی چهار دست و پا، مگه هردوشون سگ نیستن؟

تا حالا توجه کردید که اگر در صورت سگ ها فوت کنید دیوونه می شن ولی اگر با ماشین بیرون برن دوست دارن سرشونو از پنجره بیارن بیرون؟!

نوشته شده در سه شنبه 90/7/19ساعت 5:8 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

دوستان اگه خدا بخواد فردا دارم میرم مشهد . واسه تولد امام رضا هم اونجام.اگه قابل و لایق باشم واسه همتون دعا میکنم.اگه یه چند روزی بهتون دیر سر زدم یا دیر جواب نظرهای زیباتونو دادم ناراحت نشید.بجاش تو حرم واسه همتون دعا میکنم.

 

در بند هواییم، یا ضامن آهو!
در فتنه رهاییم، یا ضامن آهو!
بی تاب و شکیبیم، تنها و غریبیم
بی سقف و سراییم، یا ضامن آهو!
عریانی پاییز، خاموشی پرهیز
بی برگ و نواییم، یا ضامن آهو!
سرگشته‌تر از عمر، برگشته‌تر از بخت
جویای وفاییم، یا ضامن آهو!
آلوده‌ی بدنام، فرسوده‌ی ایام
با خود به جفاییم، یا ضامن آهو!

ادامه مطلب...

نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 12:33 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

اگر این راه ها جواب نداد

.

.

.

.

.

.

.

.

ازدواج کنید!!!!


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 12:17 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.


برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 12:16 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

همه افراد با توجه به دارایی های خود و برای اینکه پس از مرگشان اختلافاتی به وقوع نپیوندد وصیت نامه خود را تنظیم میکنند و اموال و دارایی خود را تقسیم میکنند.اما بعضی مواقع این وصیت نامه ها باعث تعجب همگان میشوند.

مشرق: عده ای هستند که بعد از مرگ خود برای انتقام یا برای مشهور شدن یا به علت نداشتن هیچ وارثی وصیت هایی میکنن که مورد تعجب همگان میشود.در زیر تعدادی از این وصیت های عجیب را میخوانیم:
 
1-بچه بیشتر بیاری ارث را میبری:چارلز وانس میلر،در سال 1926 درگذشت،او یک وکیل بود اما هیچ وارثی نداشت به همین علت وصیت کرد تا اموالش را بفروشند و به زنی که بیشترین بچه را به دنیا آورده بدهند.در این رقابت چهار زن با به دنیا اوردن 9 فرزند به مقدار مساوی از دارایی های میلر برخوردار شدند.او با مرگ خود باعث شد 36 بچه زندگی خوبی داشته باشند.

2- روزی یک شاخه گل: جک بنی یک از کمدین های بزرگ آمریکا،بسیار عاشق همسرش بود.او وصیت کرد بعد از مرگش هر روز یک شاخه گل رز به درب خانه همسرش ببرند.این کار به مدت 9سال انجام شد تا سرانجام او نیز درگذشت.

3-همه چیز مال سگم:الکساندر مک کویین یکی از طراحان خوب لباس،هیچ وارثی نداشت و تنها دوستش سگش بود او تمام دارایی خود را به این سگ بخشید و مقدار زیادی نیز به کمیته های حمایت از حیوانات کمک کرد.

4- اززندگی درجوب تا کاخ نشینی:به مانند بالا کارلوتا لیبنستین پس از مرگش در سال 1991 مقدار زیادی پول برای سگ خود به ارث گذاشت او همچنین خانه بزرگ و ویلایی خود را به تعدادی سگ بخشید تا دیگر در جوی آب نخوابند و خانه بزرگی داشته باشند.
 
5-ملکه خساست:در سال 1997 وقتی هری هلمسلی درگذشت یک خانه به ارزش میلیون ها دلار از خود به یادگارگذاشت.همسر سابق او این اموال را مصادره کرد و با داشتن ثروت بسیار به علت پرداخت نکردن مالیات به زندان رفت.او در سال 2007 از دنیا رفت و تنها مقدار کمی برای نوه های خود به یادگارگذاشت و حتی به دو تا از نوه های خود هیچی نداد.
 
6-به خاک نسپارید:جرمی بنتهام که در دوران خود یک دانشمند و فیلسوف بزرگ بود در سال 1832 درگذشت و وصیت کرد تا بدن اورا با یونجه پر کنند و بر روی یک صندلی بگذارند.بدن او امروزه در دانشگاه لندن وجود دارد.
 
7-انتقام با سیگار:ساموئل برت به خاطر مخالفت های همسرش نمیتوانست سیگار بکشد او پس ار مرگ وصیت کرد تا اموالش به همسرش برسد به این شرط که او روزی 5 سیگار بکشد.
 
8-یه قوطی قبر:شاید شما اسم فرد بایر را نشنیده باشید اما حتما قوطی های چیپس را دیده اید.او با اختراع این قوطی ها توانست کمک عظیمی به این عرصه بکند.او وصیت کرد تا پس از مرگش. بدنش را در این قوطی جای دهند.
 
9-خاک سپاری در فضا:ژان رودنبری در سال 1991 درگذشت.او خالق پیشتازان فضا بود و وصیت کرد تا بدنش به فضا برود .مقداری از بدن  او با شاتل کلمبیا به آسمان برده شد و باقی بدنش در سفرهای بعدی به فضا برده شد.

10-آرزوی مرگ:ژان کنور در سال 1997 در کنتاکی درگذشت و یک خانه به ارزش زیادی برای بازیگر فیلم آرزوی مرگ به ارث گذاشت اما خواهر او بسیار مخالفت کرد و تنها نیمی از دارایی او به این بازیگر رسید و او نیز این پول را به خیریه بخشید.


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 10:43 صبح توسط شاسخین نظرات ( ) |

علی دایی یک بازیکن و مربی فوتبال ایرانی است. وی 109 گل ملی در کارنامه خود دارد و با فاصله زیادی بهترین گلزن بازیهای ملی در تاریخ فوتبال جهان است. در سال 1386 خورشیدی، از سوی فدراسیون بین المللی تاریخ و آمار فوتبال (متعلق به فیفا) ، علی دایی در رده بیست و ششم لیست بازیکنان برتر تاریخ فوتبال جهان قرار گرفت، در این فهرست وی به عنوان تنها بازیکن آسیایی در میان برترینهای تاریخ فوتبال مشاهده میشود.

دایی سابقه بازی در تیمهای مهم بوندس لیگا همچون بایرن مونیخ را دارد و به همراه این تیم به نایب قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا دست یافته و همچنین از ژوئن 2007 یکی از اعضای کمیته فوتبال فیفا است

او پس از تمرینات تیم راه آهن هنگامی که ساعاتی پیش به منزلش بازگشت
پس از ورود به منزل با صحنه ای بسیار غیر قابل پیش بینی مواجه می شود
از این قرار که برای جشن تولد علی دایی جشنی برگزار شد
و او شمع های روی کیک را فـــــوت کرد !!!!!

 


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 10:28 صبح توسط شاسخین نظرات ( ) |

 

 

 

مــــــــــــــژده مـــــــــــژده ...... همه مشکلات جامعه ما حل شد.... بیکاری حل شد، مسکن حل شد ... خلاصه همه چی حل شد ، میدونید چرا ؟؟؟

آقا یه مسئول مرتبط داخلی که از همین جا از طرف بروبچ پارسی بلاگی و تموم جوونای ایرونی و خلاصه از طرف همه بهش خسته نباشید میگم اومده بعد از کلی تحقیق و تفحص ، بعد از صرف کلی وقت و انجام کارهای کارشناسی اعلام کرده کـــــــــــــــــه......

"تخمه ژاپنی هیچ ربطی به ژاپن نداره و اصلا مال کشور ژاپن نیست......این نوع تخمه مال یه منطقه در اطراف دماونده که  اسمش هست جابون ..... ای خدا چه خبر مهمی بود .......... دیدید زندگیتون تکون خورد ..... دیگه مشکلات حل شد ...... فقط یادتون باشه از این به بعد بگید تخمه جابونی !!!!!!!!

 

ایشون رو که میشناسید ؟؟؟؟  آقای کفاشیان عزیزه .... دوست گلمه ..... رفیق خودمه....ایشون اومده تولد توتی بازیکن ایتالیایی تیم رم رو تبریک گفته !!!! آقای کفاشیان عزیز دست گلت درد نکنه.....حالا بازم شماها برید پشت سر رئیس فدراسیون حرف بزنید ..... ببینید چقدر حواسش جمعه ، تولد توتی رو یادش نمیره ولی دو کارته های تیم ملی جوانان و تیم سپاهان رو یادش میره !!!!! به جون خودم اگه ازش بپرسی تولد علی دائی یا علی کریمی یا فرهاد مجیدی کیه عمرا اگه بدونه ولی تولد توتی رو یادشه !!!!

پیشنهاد شاسخینی : آقای کفاشیان یه پیشنهاد........میگم یه آمار بگیر ببین تولد مسی کیه دسته جمعی همه با هم تولدشو تبریک بگیم.....


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 10:12 صبح توسط شاسخین نظرات ( ) |

دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی “دستهای کوچک دعا” است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است. لطفاً آمین بگوئید:

 

.

.

.

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان / 5ساله)

=========

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / 7ساله)

=========

ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)

=========

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن ترک / 8 ساله)

=========

ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / 11 ساله)

=========

خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / 10 ساله)

=========

خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / 10 ساله)

=========

خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / 7 ساله)

=========

ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / 11 ساله)

=========

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی “اکس جید” را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم… (مهسا فرجی / 11 ساله)

=========

دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله)

=========

خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا 600 عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی / 11 ساله)

=========

خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری / 8 ساله)

=========

خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی! (زهرا فراهانی / 11 ساله)

=========

ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن… (رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)

=========

ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / 9 ساله)

=========

خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / 6 ساله)

=========

خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)

=========

ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / 9 ساله)

=========

خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)

=========

آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)

=========

خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / 4 ساله)

=========

خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / 6 ساله)

=========

خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی / 7 ساله)

=========

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی / 11 ساله)

=========

من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی / 11 ساله)

=========

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خوانند اما ما باید هر روز درس بخوانیم؟

در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه / 10 ساله)

=========

اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری / 11 ساله)

=========

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)

=========

خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی / 7 ساله)

=========

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)

=========

آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / 9ساله)


نوشته شده در جمعه 90/7/8ساعت 6:36 عصر توسط شاسخین نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >

قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت