پيام
+
پسر گل فروش گلهاش دستش بود،نشسته بود لب جدول
مرد رفت کنارش و گفت:براي چي نميري گلات رو بفروشي؟
گفت:بفروشم که چي؟ تا ديروز ميفروختم که با پولش آبجيمو ببرم دکتر
ديشب حالش بد شد و مْرد.
با گريه گفت:تو ميخواستي گل بخري؟
مرد گفت:بخرم که چي؟
تا ديروز ميخريدم براي عشقم
امروز فهميدم بايد فراموشش کنم!
اشکاشو که پاک کرد يه گل به مرد داد و
با مردونگي گفت:بگير،بايد از نو شروع کرد
تو بدون عشقت و من بدون خواهرم

اجتماعي *
91/7/25
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد