بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ برای برآورده شدن حاجات و ادای دین و رسیدن به مطالب ختم صلوات مجرب است که چهارنوع آن ذکر می شود . نوع اول ؛ آن است که اگر کسی حاجتی داشته باشد به دل می گذارند یا به زبان می گوید: که چنان حاجتم تا فلان مدت برآورده شود، چهارده هزار صلوات بفرستیم و هر هزاری برای یکی از ائمه - علیه السلام - هدیه باشد و چنان چه حاجت برآورده شد وفا کند. از کسانیکه از من مــتنفرند سپاس. ، آنها مرا قویتر می کنند. پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد: را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنندپیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟ که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم.... حقیقتی کوچک برای آنانی که می خواهند زندگی خود را 100% بسازند!!! اگر A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 (تلاش سخت) Hard work H+A+R+D+W+O+ R+K 8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98%
در جزیره ای زیبا تمام حواس آدمیان، زندگی می کردند: ثروت، شادی، غم، غرور، عشق و . . . آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود.وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که با قایقی با شکوه جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت: " آیا می توانم با تو همسفر شوم؟"ثروت گفت: "نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد." جواب سلام را با علیک بده، جواب تشکر را با تواضع، جواب کینه را با گذشت،جواب بی مهری را با محبت، جواب ترس را با جرات، جواب دروغ را با راستی، جواب دشمنی را با دوستی، جواب زشتی را با زیبایی، چه کسی میگوید که گرانی شده است؟ دوره ارزانی است! دل ربودن ارزان...دل شکستن ارزان...دوستی ارزان است...!!! دشمنی ها ارزان..چه شرافت ارزان...تن عریان ارزان.... آبرو قیمت یک تکه نان و دروغ از همه چیز ارزانتر.... قیمت عشق چقدر کم شده است...کمتر از آب روان... و چه تخفیف بزرگی خورده،قیمت هر انسان....!!! حسنی نگو جوون بگو
نوع دوم ؛ روزی هزاربار صلوات بفرستد و هر هزارتا را برای یکی از ائمه - علیه السلام - هدیه کند دربین یا در پایان حاجت روا شود.
نوع سوم ؛ روزی هزاربار صلوات بفرستد، تا دوماه پی در پی چون ماه تمام شود آن مطلب ان شاءالله برآورده شود.
نوع چهارم : برای قضای حاجت و ادای دین مجرب است ، از شب جمعه شروع کند تا دو هفته و در هر شب ، نصف شب بخواند.
شب اول غسل کند و سایر شب ها ضروری نیست . شب جمعه ؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد، هزاربار.
شب شنبه ؛ اللهم صل علی امیرالمؤ منین .
شب یکشنبه ؛ اللهم صل علی فاطمه الزهراء.
شب دوشنبه ؛ اللهم صل علی الحسن .
شب سه شنبه ؛ اللهم صل علی الحسین .
شب چهارشنبه ؛ اللهم صل علی علی بن الحسین .
شب پنج شنبه ؛ اللهم صل علی محمد بن علی .
شب جمعه ؛ اللهم صل علی جعفر بن محمد.
شب شنبه ؛ اللهم صل علی موسی بن جعفر.
شب یکشنبه ؛ اللهم صل علی علی بن موسی .
شب دوشنبه ؛ اللهم صل علی محمد بن علی .
شب سه شنبه ؛ اللهم صل علی علی بن محمد.
شب چهارشنبه ؛ اللهم صل علی حسن بن علی .
شب پنج شنبه ؛ اللهم صل علی حجة بن الحسن .
شب جمعه سوم ؛ اللهم صل علی العباس الشهید.
ان شاءالله برآورده می شود و هرشب باید هزاربار این صلوات را بگوید.
از کسانیکه مرا دوسـت دارند ممنونم،آنان قلب مرا بزرگتر می کنند.
ازکسانیکه مرا ترک می کنند متشکرم،آنان بمن می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست .
از کسانیکه با من مـی مانند سپاسگزارم، آنان بمن معنای دوست واقعی را نشان می دهند.
دوستدار تو پدر.
پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن ، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران Fbi و افسران پلیس محلی دیده شدند ،و تمام مزرعه
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود
هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید
مانع ذهن است ، نه اینکه شما یا یک فرد کجا هستید
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایق هایشان را
علاف و چش چرون بگو
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون
نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !
باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم
به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت